جدول جو
جدول جو

معنی فتح الباب - جستجوی لغت در جدول جو

فتح الباب
فتح باب، کنایه از آغاز
تصویری از فتح الباب
تصویر فتح الباب
فرهنگ فارسی عمید
فتح الباب
(فَ حُلْ)
گشادگی کارها. (آنندراج) (غیاث) :
به فتح الباب دولت بامدادان
ز در پیکی درآمد سخت شادان.
نظامی.
، آغاز و موسم. (غیاث) (آنندراج) ، باران سخت. و در بهار عجم نوشته که کنایه از نظر دو کوکب که با یکدیگر خانه هایشان مقابل باشد، چون عطارد که خانه او جوز است ناظر باشد به مشتری که خانه اش قوس است، و هرگه چنین شود باران ببارد. (از آنندراج). اصطلاح احکام نجوم اتصال دو ستاره است به نظر یا تناظر، در صورتی که بیت آن دو در مقابل یکدیگر باشد. چون کوکب زحل و شمس که خانه هایشان یعنی اسد و دلو در مقابل هم واقع است. و فتح باب را بر تغییر هوا و نزول باران و برف دلیل کنند. (یادداشت بخط مؤلف). بیرونی گوید: هر آن دو کوکب که خانه های ایشان به مقابلۀ یکدیگرند، چون میان ایشان اتصال بود او را فتح باب خوانند بمعنی گشادن در. پس اتصال قمر یا آفتاب به زحل فتح باب خوانند و دلیل باران و برف آرمیده بود، و اتصال زهره بر مریخ فتح باب باران و سیل و تگرگ و رعد و برق بود و اتصال عطارد به مشتری فتح باب بادها. (التفهیم چ همایی صص 498-499). صاحب کفایهالتعلیم میگوید: لفظ فتح باب در اصل اصطلاح نجومی نبوده وآن را منجمان اسلام برای رفع تهمت کفر و زندقه به کار برده اند، و سبب استعمال این لفظ در نجوم آن است که چون منجمی گفتی: ’اگر فلان کوکب به فلان پیوندد باران ببارد زیرا خانه هایشان برابر یکدیگر است’، فقهاء اسلام او را تکفیر کردندی، به حکم چند آیت و خبر که آمده است. پس منجمان برای دفع تکفیر تمسک بدین آیت کردند: ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر. و این اتصال را فتح باب نام کردند. (از حاشیۀ التفهیم ص 499). رجوع به فتح باب شود
لغت نامه دهخدا
فتح الباب
گشادگی کارها
تصویری از فتح الباب
تصویر فتح الباب
فرهنگ لغت هوشیار
فتح الباب
((فَ تْ حُ لْ))
گشودن در، آغاز کار
تصویری از فتح الباب
تصویر فتح الباب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حتی الباب
تصویر حتی الباب
تا پیش در، تا آستان در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتح باب
تصویر فتح باب
گشودن در، کنایه از شروع کار
در علم نجوم کنایه از اتصال دو ستاره به گونه ای که خانه های آن ها مقابل هم باشد و این حالت را نشانۀ نزول باران یا برف می دانستند
فرهنگ فارسی عمید
(فَ حِ)
کنایه از باز کردن در و گشاد کارها باشد. (برهان) :
گفته ناگفته کند از فتح باب
تا از آن نی سیخ سوزد نی کباب.
مولوی.
بیا که فرقت تو چشم من چنان دربست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز.
حافظ.
رجوع به فتح الباب شود، ابتدای بارندگی. (برهان) :
تو آن کسی که ز باران فتح باب کفت
مزاج سنگ شود مستعد نشوونما.
انوری.
رجوع به فتح الباب شود، نظر دو کوکب که خانه های ایشان مقابل باشد. (برهان). و در این باره ذیل فتح الباب به تفصیل شرح داده شد. رجوع به فتح الباب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حتی الباب
تصویر حتی الباب
تا دم در تا پیش در تا آستان در الی الباب: (حتی الباب مهمان را مشایعت کنند خ)
فرهنگ لغت هوشیار